به نام حضرت دوست

سلام

بو کنید بوی رمضان است که می آید انگار خاطراتی از دور به جامانده در ذهنم
 یادش بخیر چه شوقی داشتیم وقتی روزه می گرفتیم آخه بچه بودیم واسه همین
 روزه ی کله گنجشکی می گرفتیم  به خدا روزه داشتیم اما حالاچه ......
خسته ام نه جسمی روحم زخم خورده ،پلکهایم احساس سنگینی می کند
دوست دارم تا قبل اینکه رمضان بیاد سرم رو بزارم آروم به خوابی عمیق برم دیگه بلند
 نشم آخه دیگه نمی تونم روزه بگیرم نه روزه ی شکم نه.
روزه چشم روزه ی گوش روزه ی زبان روزه ی فکر .... 
انگار دارم دور می شم دور از همه از خودم از خدام دیگه بریدم بسکه سر به سنگ مزار عمر کوبیدم
یادش بخیر آن موقع کسی روزه خوری نمی کرد اصلا کلمه"روزه خوری" تازه اومده تو "فرهنگ" ما
یادمه ساندویچی ها روزنامه به شیشه هاشون می زدند که احیانا اگه مسافری اومد راحت باشه
اما حالا چی.....
چقدر راحت تو خیابونا روزه می خورند اگه رستوران ها پر رونق تر نشده از رونق هم نیفتاده
 انگار ماه رمضان به اینجا نرسیده ولش کش خستم بهتره دیگه دربارش صحبت نکنم

راستی یکی از اعمال شب قدر دعای فرج آقامونه تو رو خدا دعا کنید بیا تو رو خدا....

در مورد شب قدر هم در پست بعدی صحبت می کنم


نظرات 2 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:29 ب.ظ

خوبه
دل تو هم پره هاااااااااااااااااا

سرباز گمنام دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ب.ظ http://sarbazanmahdi12.blogfa.com

خیلی خوب بود ممنون ..این مطلب تونو توی وبلاگم قرار دادم .البته با اجازه.....

آره داداش اجازه هست
اصلا اجازه ما هم دست شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد