زندگی از دیدگاه دکتر شریعتی

زندگی از دیدگاه دکتر شریعتی

زندگی همچون یك خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است

و تو درآن غرق ...

این تابلو را به دیوار اتاق مى زنى ،

آن قالیچه را جلو پلكان مى اندازى،

راهرو را جارو مى كنى،

مبلها به هم ریخته است،

مهمان ها دارند مى رسند و هنوز لباس عوض نكرده اى،

در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهات مانده است .

یكی از مهمان ها كه الان مى آید نكته بین و بهانه گیر و حسود

و چهارچشمى همه چیز را مى پاید...

از این اتاق به آن اتاق سر مى كشى،

از حیاط به توى هال مى پرى،

از پله ها به طبقه بالا میروى، بر میگردى

پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى و حسن

وحسین و مهین و شهین .......

غرقه درهمین كشمكش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات

مى روى و مى آ یى و مى دوى و مى پرى

كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یك آینه است ...

از آن رد مشو...!

لحظه اى همه چیز را رها كن ،

خودت را خلاص كن،

بایست و با خودت روبرو شو،

نگاهش كن

خوب نگاهش كن

او را مى شناسى ؟

دقیقا ور اندازش كن

كوشش كن درست بشنا سی اش،

درست بجایش آورى

فكر كن ببین این همان است كه مى خواستى باشى ؟

اگر نه

پس چه كسى و چه كارى فوری تر و مهم تر از اینكه

همه این مشغله هاى سرسام آور و پوچ و روزمره و تكرارى و زودگذر و

تقلیدى و بی دوام و بى قیمت

را از دست و دوشت بریزى و به او بپردازى،

او را درست كنى،

فرصت كم است

مگر عمر آدمى چند هزار سال است ؟!

چه زود هم مى گذرد

مثل صفحات كتابى كه باد ورق مى زند،

آنهم كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد...

سهم کودکان فقیر از بیت المال

براساس آخرین اطلاعات مرکز آمار کشور، از مجموع ۱۳ میلیون و ۲۵۳ هزار کودک گروه سنی ۱۰ تا ۱۸ سال، ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار کودک، خارج از چرخه تحصیل و یک‌میلیون و ۶۷۰ هزار کودک به‌طور مستقیم درگیر کار هستند. این در حالی است که ۸۰ درصد کودکان کار را، کودکان خیابانی تشکیل می‌دهند. اما برخی از فعالان حقوق کودک این آمار را غیرواقعی می‌دانند. مرکز آمار کشور استان‌های خراسان، تهران، لرستان و کردستان را به‌ترتیب دارای بیشترین تعداد کودکان کار اعلام کرده است.

کودکان خياباني هيچگاه سهمي از بودجه هاي کلان نفتي و منابع ملي نداشته اند، هر گاه مسئولان در مواجهه با آسيب هاي اجتماعي نظير کودکان خياباني، بپذيرند که هر کودک خياباني به اندازه يک هفتاد ميليونيم از داراييها و منابع ملي اين کشور سهم دارد، آن گاه ميتوان به بهبود وضعيت خانواده هاي فقير جامعه، گسترش رفاه اجتماعي و جلوگيري از بازتوليد فقر و کودکان کار، کودکان خياباني، کودکان خارج از چرخه تحصيل، کودکان معتاد و... اميدوار بود

 

 

 

افسوس

 

از رباعیات امام

افسوس

افسوس كه عمر در بطالت بگذشت                 با بارِ گنه، بدونِ طاعت بگذشت

فــــــــــردا كه به صحنه مجازات روم                   گويند كه هنگام ندامت بگذشت

 

فرياد رس

در هيچ دلى، نيست بجز تو هوسى      ما را نبود به غيــــر تو دادرسى

كس نيست كه عشق تو ندارد در دل     باشد كه به فرياد دل ما برسى

یاعلی مدد

اربعین

 

 سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان كه به سوغات بر مزار كشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!

چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند، نه حرفها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاکهای بیابان میدانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟تشنگی را باید از ریگهای ساحل پرسید تا بگویند آب به چه میارزد؟

سلام بر ستارههای سوخته بر اندام دشت!

سلام بر بدنهای چاک چاک!

سلام بر خورشیدهای بر نیزه!

سلام بر مظلومیت بر خاک مانده.

عبد توام اگر ز کرم باورم کنی
پا بر سرم بنه که ز عالم سرم کنی
یا همچو شمع سوخته کن، قطره قطره آب
یا شعله ای ببخش که خاکسترم کنی
عمری به زخم های تنت گریه کرده ام
تا وقت مرگ، خنده به چشم ترم کنی

خلاصه ای از زندگانی تا شهادت مولای متقیان امام علی(علیه السلام)

 

حضرت امير المومنين علی (ع ) فرزند ابوطالب شيخ بنی هاشم عموی پيغمبر اکرم (ص) بود که پيغمبر اکرم او را سرپرستي نموده و در خانه خود جاي داده و بزرگ كرده بود و پس از بعثت نيز تا زنده بود ازآن حضرت حمايت كرد و شر كفار عرب و خاصه قريش را از وي دفع نمود .

علي ع بنا به نقل مشهور ده سال پيش از بعثت متولد شد و پس از شش سال بر اثر قحطي كه در مكه و حوالي آن روي دا د بنا به در خواست پيغمبر اكرم ص  از خانه پدر به خانه پسرعموي خود پيغمبر اكرم  منتقل کرديد. و تحت سرپرستی و پرورش مستقيم آن حضرت درآمد پس از چند سال كه پيغمبر اكرم ص به موهبت نبوت نايل شد و براي نخستين بار در غار حرا وحي آسماني به وي رسيد. وقتي كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد وما جرارا فرمودعلي ع به آن حضرت ايمان آورد. وباز درمجلسي كه پيغمبرا كرم ص خويشاوندان نزديك خود را جمع كرده و بدين خدا دعوت نمود فرمود نخستين كسي از شما كه دعوت مرا بپذيرد خليفه و وصي و وزير من خواهد بود.تنها كسيكه از جاي خود بلند شد و ايمان آورد علي ع بود و پيغمبر اكرم ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را درباره اش امضا نمود. از اين روي علي ع نخستين كسي است كه به اسلام ايمان آورد و نخستين كسي است كه هرگز غير خداي يگانه را نپرستيد

علي ع پيوسته ملازم پيغمبر اكرم ص بود تا آن حضرت از مكه به مدينه هجرت نمود و در شب هجرت نيز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصميم داشتند آخر شب به خانه ريخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمايند علي ع در بستر پيغمبر اكرم ص خوابيد و آن حضرت از خانه بيرون آمده رهسپار مدينه گرديد

در مدينه نيز ملازم پيغمبر اكرم ص بود و آن حضرت در هيچ زمان علي ع را كنار نزد و يگانه دختر محبوبه خود فاطمه را به عقدآن حضرت درآورد. و در موقعي كه ميان اصحاب خود عقد اخوت مي بست او را برادر خود قرار داد. علي ع درتمام  جنگهاپي كه پيغمبر اكرم ص شركت داشتند حاضر شد جز جنگ تبوك كه آنحضرت اورا درمدينه به جاي خود قرارداده بودودر هيچ جنگي پاي به عقب نگذاشت
.و از هيچ حريفي روي نگردانيد و در هيچ امري با پيغمبر اكرم ص مخالفت نكرد چنانكه آن حضرت فرمود هرگز علي از حق و حق از علي جدا نمي شوند.علي ع روز رحلت پيغمبر اكرم سي و سه سال داشت و با اينكه در همه فضايل ديني سرآمد و در ميان اصحاب پيغمبر ممتاز بودبه بها نه اينكه وي جوان است و مردم بواسطه  خونهايي كه در جنگهابه همراه پيغمبر اكرم ص ريخته با وي دشمننداز خلافت  كنارش زدند و به اين ترتيب دست آن حضرت از شئون عمومي بكلي قطع شد وی  نيز به تربيت افراد پرداخت وبيست وپنجسال كه زمان خلا فت سه خليفه پس ازرحلت پيغمبر اكرم ص بودبدين ترتيب گذرانيد و پس از كشته شدن خليفه سوم مردم با آن .حضرت بيعت نموده و به خلافتش برگزيدند ... در ادامه بخوانید

ادامه نوشته

امشب سر مهربان نخلى خم شد

شهادت حضرت علی (ع) را به همه شیعه یان جهان تسلیت می گویم

امشب سر مهربان نخلى خم شد .......... در کیسه نان بجاى خرما غم شد

 در کنج خرابه ها زنى شیون کرد ............. همبازى کودکان کوفه کم شد.

در کنج خرابه ها زنى شیون کرد .......... همبازى کودکان کوفه کم شد.

 

خداوندا!

علی از عمر سیر است

مرا هر لحظه مردن دلپذیر است

اشارت از تو می باید سر از من

نباشد مرگ را عاشق تر ازمن

چه گویم در نخستین سجده چون شد؟

گل روی ولایت غرق خون شد

نخستین سجده بودو واپسین بود

نماز عشق را پایان چنین بود

یا علی التماس دعا

 

سالروز ولادت منجی عالم بشریت بر همگان مبارک باد

" اللهم عجل لولیک الفرج "

نیمه شعبان سالروز ولادت منجی عالم بشریت

حضرت مهدی(عج)بر همگان مبارک باد

تقصیرمن است اینکه ،کم می آیی

هرگاه که میشوم اسیر غم می آیی

این جمعه و جمعه های دیگر حرف است

آدم بشوم سه شنبه هم می آیی

مولای من
دلم آنقدر آلوده دل بستگی های دنیا شده که حتی قلم را هم یارای نوشتن نیست...انگار دیگر قلم به دل وصل نمیشود که برای آمدنت بنگارد...
الهی عجل فرج مولانا صاحب العصر والزمان

  

تولد مبارک نوزاد کعبه (ولادت امام علی علیه السلام )

هر کس به کسی نازد

ماهم به علی نازیم


حضرت علی (ع) می فرماید : خصوصیت انسان مومن این است که چهره ی شاداب و با نشاط دارد و حزن و اندوه او در قلب او پنهان است.

در ادامه بخوانید

ادامه نوشته

غول گردشگری ایران

8 ثروتمند داخل کشور را بشناسید (+عکس)

1-حسین ثابت بکتاش

لطفا اینجا کلیک کنید

برای اطلاعات بیشتر به سایت شخصی ایشان در زیر مراجعه فرمایید

www.kishsabetco.com

کمتر کسی است که درمسافرت به کیش، بزرگی هتل داریوش را ندیده باشد. یا برای دیدن دلفینهای سیرک باز، به پارک دلفینها سرنزده باشد.

 حسین ثابت بکتاش، فرزند اسماعیل و متولد 1313 شهر ...

در ادامه بخوانید

ادامه نوشته

شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) حضرت فاطمه زهرا (س)

شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) ، دختر پیامبر اعظم (ص) ، همسر امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) و مادر اهل بیت (علیهم السلام) را به پیشگاه فرزند عزیزشان حضرت امام مهدی (عج) تسلیت عرض میكنم ، خداوندا به چادر خاكی حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور را نزدیك گردان.

Click for larger version

در سوگ ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...




ادامه نوشته

فساد اداری یا تخلف اداری

 

 

 به نام خدا

معضل فساد اداری یکی از مخرب‏ترین پدیده‏ها در میان دولت‏ها و جوامع مختلف است. این معضل بنیان و ریشه‏ی حکومت‏ها و سیستم اجتماعی را تخریب کرده و جامعه را به سمت اختلاس و فساد فراگیر سوق می‏دهد. مشکل فساد اداری هر چند در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد، اما بنا بر تحقیقات و گزارش‏های موجود، کشورهای در حال توسعه بیش از همه، گرفتار این پدیده‏ی مخرب و بحران‏زا هستند.

برخی تخلف اداری و فساد اداری را با هم یکی می دانند و به جای یکدیگر به کار می برند در حالی که این دو مفهوم متفاوتند.

● فساد اداری:
حالتی است در نظام اداری که اکثر تخلفات مکرر و مستمر کارکنان بوجود می آید و آن را از کارایی مطلوب و اثر بخش مورد انتظار باز می دارد ، بنابراین تخلفات اداری باعث فساد اداری میشوند و در واقع تخلفات اداری علت و فساد اداری معلول است.


در ادامه بخوانید

 

ادامه نوشته

فقر چیست؟

فقر زدایی  یکی از عواملی است که ما در پیشرفت همه جانبه یاری می رساند و عوامل دیگری که ما را در مسیر پیشرفت و تعالی همه جانبه قرار می دهد مالکیت در اسلام محترم است و دارندگی توام با عدالت اجتماعی باید یکی از اهداف عالیه جامعه اسلامی باشد، زیرا اسلام یکی از دشمنان سر سخت فقر و بی چیزی است از این نظر اغنیا را موظف کرده است تا به فقرا و محرومان کمک نموده وسایل معیت و اشتغال آنها را فراهم آورد. موضوع فقر زدایی در جامعه یکی ازوظایف اولیه حکوکت اسلامی است اسلام انسان را از سرمایه داری و دارندگی از راه حرام به شدت منع کرده است.

فقر عبارت از ناتوانی انسان درفراهم آوردن نیازهای بنیادی خود جهت رسیدن به یک زندگی آبرومندانه وشایسته می باشد. این تعریف به مفهوم عبارت ((آبرومندانه وشایسته )) بستگی دارد ، زیرا این مفهوم را فقط می توان درقالب قضاوتهای فردی و محیطی شناسائی کرد و تردیدی نیست که درهر اجتماع و از هردیدگاه تعریف متفاوتی ازآن را می توان ارائه داد . این تعریف برداشتی کلی ازمفهوم فقر را به دست می دهد . لیکن فقر را می توان از دو دیدگاه مطلق ونسبی مورد ارزیابی قرار داد . تحقیقات رونتری(Rowntree) ، پایه اصلی بررسیهای فقر مطلق را نشان می دهد . تعریف او از فقر مطلق عبارت است از: خانوارهای مبتلا به فقر اولیه آن قدر درآمد ندارند که بتوانند حد اقل نیازهای تغذیه را برحسب ارزانترین انواع مواد انرژی زا تامین نمایند. یکی از معروفترین محققین فقر نسبی ، تاون سند(Townsend) است . اوبه نقش افراد دردرون اجتماع وبه ارتباط بین آنها و سایرین اهمیت می داد . به گفته او ، افراد درصورتی فقیر شمرده می شوند که نتوانند درزندگی مشترک جامعه ای که درآن زندگی می کنند مشارکت داشته باشند. با این تعریف درهرجامعه با درنظر گرفتن معیارهای متفاوت می توان فقر را تعریف کرد وپائین بودن نسبی سطح زندگی مردم را درمقایسه با سطح زندگی متعارف جامعه برآورد ومحاسبه نمود. دراین حالت ، درجه محرومیت نسبی جامعه مطرح می شود وازاین طریق است که می توان فقرای هرجامعه را شناسائی کرد. خط فقر چیست؟ خط فقر ارتباطی بین فقر ونابرابری نسبی دارد. این خط پائین ترین حد درآمد لازم برای حفظ زندگی درحد اقل معیشت را نشان می دهد . دراین تعریف ، ((حفظ زندگی ))، به قضاوتهای فردی ومعیارهای اجتماعی بستگی می یابدبا توجه به اینکه فقر مطلق ویا فقر نسبی را مورد نظر قرار دهیم خطوط فقر متفاوتی خواهیم داشت. با تعاریف متفاوتی که ازفقر وجود دارد ، برآوردهای مختلفی نیز ازخط فقر می توان انجام داد . تعدادی از روشهای موجود از این برآوردها عبارتند از: - محاسبه خط فقر براساس حداقل معیشت. - محاسبه خط فقر براساس تامین مواد غذائی درحد نرمال. - محاسبه خط فقر براساس کالری مورد نیاز روزانه. - برآورد خانوارهای آسیب پذیر بر اساس نماگرهای رفاه.

این ذات انسان است که به کمش سیر نمیشه ٫به زیادش هم قانع نمیشه

یا علی

موفق باشید 

آیا «ولایت فقیه» «مطلقه» است و معنای مطلقه بودن و ولایت فقیه چیست؟

از قرآن شریف استفاده می شود که اوامر و نواهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در همه ی امور و از جمله در امر حکومت را همگان باید قبول کنند حتی اگر بر ضرر آن ها باشد و این ضرر اعّم از ضرر جانی و مالی و آبرویی و مانند آن است «النّبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»(1) «ما کان لمؤمن و لامؤمنۀ اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرۀ من امرهم»(2) و آن چه که در مورد اولویّت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به مؤمنین گفته شده که «این اولویّت ناظر به مسایل عمومی و اجتماعی مؤمنین است نه امور شخیّه آنان از قبیل مال و خانه و ناموس شخصی آنان»، حرفی است نادرست و تقیید بدون دلیل آیه ی شریفه است، چنان که استاد بزرگوار ما و مفسر عظیم الشأن مرحوم علامه طباطبایی – قدس الله نفسه الزّکیه – در تفسیر شریف المیزان در ذیل آیۀ شریفه فرموده اند که «این اولویّت، مطلقه و در تمام امور دین و دنیای انسان ها جاری»(3)، و هیچ دلیلی بر انحصار آیه ی شریفه در امر خاصّی نظیر تدبیر امور اجتماعی یا مسأله ی قضاوت و یا امر دیگری وجود ندارد و این مطلب جای تعجب نیست چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماینده ی خداوند است و جُز خیر و صلاح فرد و جامعه را در نظر نمی گیرد و بنابراین همین اولویت هم در مسیر منافع حقیقی بشر خواهد بود.
مسأله ی «اولویّت بر مؤمنین» پس از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به معصومین علیهم السلام اختصاص داده شده است و لذا پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم در جریان غدیر خم پس از آن که از حاضران سؤال فرمودند که «ألست أولی بکم من انفسکم» آیا من به شما اولی از خود شما نیستم؟ و حاضران پاسخ مثبت دادند، آن گاه فرمودند «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه»(4) و اما پس از غیبت کبری این امر به ولیّ فقیه اختصاص داده شده همان طور که در دلایل و روایات مربوطه آمده است و از این جهت حضرت صادق علیه السلام در مقبوله ی عمر بن حنظله می فرماید: «ردّ کننده ی فقیه ردّ کننده ی ما و ردّ کننده ی ما ردّ کننده ی خداوند است و این عمل در حد شرک به خداوندست».(5)
از این رو آن جا که تشخیص و صلاح حکومت باشد نظیر امر به جنگ، امر به اخذ مالیات، امر به طلاق به عنف و مانند آن باید مسلمین تابع صد در صد باشند و این وظیفه ی تبعیّت حتی در مورد مراجع تقلید و حتی در مورد اعلم از ولیّ فقیه هم جاری است و این مطلب یک امر ضروری است و بدون آن هرج و مرج و اختلال نظم لازم می آید و لذا این اشکال هم که گفته شده «ولایت فقیه اگر انتصابی باشد لابد به عنوان عامّ فقهاء است نه به عنوان اشخاص و انتخاب خبرگان شخص خاصیّ را، موجب عدم ولایت دیگران نمی شود و در این صورت با تعدّد فقهای منصوبین در یک زمان و با اختلاف نحوه ی درک و انظار آنان چه بر سر اسلام و مسلمین می آید» بیشتر یک اشکال سطحی و ناشی از عدم دقت در مجموع روایات مربوطه است تا یک اشکال علمی زیرا:
اولاً آن چه که از مجموع روایات، مستفاد است آن است که امارت و حکومت و ولایت در مقام عمل برای یکی از فقهاء ثابت می شود و بقیه ی فقهاء او را معاونت و معاضدت می کنند و به عبارت دیگر بر طبق برخی از روایات نظیر مقبوله ی عمر بن حنظله(6)، ولایت مطلقه به صورت «اقتضایی» و «شأنی» برای هر فقیه واجد شرایطی ثابت است ولی روایات دیگری وجود دارد که بر کیفیت ولایت در مقام «إعمال» دلالت می کند در حقیقت این دسته از روایات به یک معنا مفّسر دسته ی قبل است که نمونه ی آن همان روایت فضل بن شاذان(7) از حضرت رضا علیه السلام و نیز روایت ابن ابی یعفور(8) از امام صادق علیه السلام و نیز چندین روایت دیگر است، که در این روایات تصریح شده که در زمان واحد، بیش از یک امام و والی و ولیّ وجود ندارد چرا که تعدّد، موجب هرج و مرج و اختلال نظام است و اساساً این روایات هم ارشادی است چرا که عقل نیز بر این مطلب و ضرورت آن حاکم است.
ثانیاً: «ادلّ الدلیل علی شیء وقوعه» بهترین دلیل بر یک امر، وقوع خارجی آن امر است. آیا اعتقاد به ولایت مطلقه ی فقیه و اجرای آن از ابتدای تشکیل نظام اسلامی در کشور ایران – که بر اساس نظریه ی بنیان گذار نظام قدس سره و بر طبق قانون اساسی مصوّب ملت شکل گرفته – تا کنون موجب اختلال و هرج و مرج شده است؟ و خلاصه، مطلب روشن تر از آن است که نیاز به بسط کلام داشته باشد.
بنابر آن چه که گذشت معنای «ولایت مطلقه ی فقیه» این است که مفاد دو آیه ی شریفه ای که در ابتدای این نکته ذکر شد یعنی مسأله ی «اولویّت بر مؤمنین» پس از غیبت کبری به ولیّ فقیه اختصاص دارد.
بنابراین آن چه از سر ناآگاهی و یا از روی عناد در تفسیر ولایت مطلقه گفته شده که مثلاً «ولیّ فقیه، ولایت بی حدّ و حصر بر جان و مال و ناموس مردم دارد» و بعد هم به این استناد گفته می شود که «تعبیر ولایت مطلقه فقیه بد تعریف کردن است و موجب اشمئزار و وحشت مردم است و موهم ولایت بی حدّ و حصر است و بوی استبداد و دیکتاتوری می دهد و هرگز خداوند برای فرد غیر معصوم جایز الخطاء چنین ولایتی را قرار نمی دهد و مورد رضایت او هم نیست و اگر فرضاً از نظر تئوری و بحث مدرسه ای، ولایت مطلقه ی فقیه را بپذیریم ولی در محیط و جوّ امروز که مردم نوعاً دارای رشد فکری و شعور سیاسی می باشند و با جهان خارج ارتباط دارند و آزادی های سیاسی کشورهای جهان را مشاهده می کنند، نادیه گرفتن آرای و نظریات مردم و سلب آزادی های سیاسی از آنان و اصرار بر ولایت مطلقه ی فقیه و لزوم تسلیم همه ی اقشار در برابر نظر یک فرد غیر معصوم جایز الخطاء موجب زدگی و عصیان آنان می شود» !! این گونه اظهار نظرها بیشتر شبیه به حرف های سیاسی و عوام پسند است تا نظریه ی علمی و فقهی، آخر کدام یک از فقهای عظام و کدام یک از اصحاب – رضوان الله علیهم – ولایت مطلقه را این طور تعریف کرده اند که حالا ما بخواهیم در صدد تخطئه ی آن ها برآئیم؟
«ولایت مطلقه ی فقیه» یعنی آن که ولیّ امر در هر سه منصب «فقوی» و «قضاء» و «حکومت» دارای ولایت است و محدوده ی ولایت او محدود به منصب «فتوی» یا منصب «فتوی» و «قضاء» نیست و او در چار چوب منافع اسلام و مصالح جامعه ی اسلامی، حق دخالت درهمه ی شؤن اجتماع را دارد و از همین جهت است که هر سه رکن اساسی نظام یعنی رکن تقنینی، رکن قضائی و رکن اجرایی، تحت اشراف و اختیار ولایی اوست.
«ولایت مطلقۀ فقیه» یعنی آن که، به دلالت عقل و شرع، احدی حق دخالت و تصرّف در شؤن اجتماع را ندارد و در حقیقت احدی ولایت ندارد مگر خداوند متعال و یا کسی که از ناحیه ی خداوند منصوب باشد و لذا در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام، اگر کسی بخواهد در شؤن حکومت و ولایت تصرف کند، باید مأذون از سوی ولیّ فقیه باشد و عمل وی مورد تنفیذ رهبری حکومت اسلامی قرار گیرد و از این جهت در نظام مقدس جمهوری اسلامی بر اساس اصول قانون اساسی کشور، مناصب رییس قوه ی مجریه و رییس قوه ی قضائیه به صورت مستقیم و قوه ی مقنّنه به واسطه ی شورای نگهبان از سوی مقام معظم رهبری و ولیّ فقیه مورد تنفیذ قرار می گیرد و بدون تنفیذ او، هیچ یک مشروعیّت ندارند.
«ولایت مطلقه فقیه» یعنی همان که استاد عظیم الشأن ما، حضرت امام خمینی – اعلی الله کلمته – فرمودند که «حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است یکی از احکام اوّلیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیّه حتی نماز، روزه و حج است ... و می تواند هر امری را چه عبادی و چه غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است تا مادامی که چنین است جلوگیری کند ...»(9) و به تعبیر دیگر ایشان «اگر اختیارات حکومت در چار چوب احکام فرعیه ی إلهیه است باید عرض کنم که حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یک پدیده ی بی معنا و محتوا باشد».(10)
بنابراین لازم است کسانی که برای ردّ ولایت مطلقه به برخی فرمایشات حضرت امام قدس سره استناد می کنند به این تعابیر بلند و نظایر آن نیز دقت کرده و چشم خود را از این فرمایشات بپوشانند که أخذ به بعض کلام و وانهادن بعض دیگر شیوه ی غیر مرضیّه و غیر علمی است.
و خلاصه باید گفت تعبیر «مطلقه» یک اصطلاح اصولی است و تأویل تحوّل آن به «مطلقه» در اصطلاح رایج علوم سیاسی امروزی یعنی «حکومت مطلقه ی فردی» و قرار دادن آن در قبال «مشروطه» اساساً امری است باطل و ناشی از خلط مباحث و عدم دقت و یا خدای ناکرده مغالطه و عناد است. «اعوذ بالله من العناد و العصبیّۀ».

پی نوشت ها:

1 . سوره ی احزاب، آیه ی 6.
2 . سوره ی احزاب، آیۀ 36.
3 . المیزان، جلد 16، ص 276.
4. بحارالانوار، جلد چهارم، ص 203.
5 . اصول کافی، جلد یک، ص 76، حدیث 10.
6 . اصول کافی، جلد یک، حدیث 10.
7 . علل الشرایع، ص 251، باب 182، حدیث 9.
8 . بحارالانوار، جلد 25، ص 106، حدیث 2.
9 . صحیفه ی نور، جلد 20، ص 171.
10 . صحیفه ی نور، جلد 20، ص 170.

منبع: کتاب،ولایت فقیه و حکومت دینی،حضرت آیت الله العظمی مظاهری،صص63 تا 70

سخن پایانی هیچکس:

برای ما مشهور است که آن دسته از صحابه رسول خدا که پس از آغاز حکومت علی (ع)، مقابل او ایستادند و در صدر همه آنها طلحه و زبیر به این علت حکومت امیرالمومنین را بر نتافتند که عدالت او را برنتافتند. چون علی (ع) فرموده بود که اموال شما را بررسی کرده و مال ناحق را ولو در کابین زنانتان باشد بیرون می کشم. چون نتوانستند او را قانع سازند که با بزرگان و سابقه داران در اسلام کاری نداشته باشد. چون بساط ویژه خواری پهن شده در زمان خلفای گذشته، خصوصا عثمان را جمع نمود و براساس عدالت بیت المال مسلمین را تقسیم می نمود.

تمام اینها درست است. اما ریشه مخالفت آنها با امیرالمومنین علی (ع)، عدم پذیرش عدالت او نبود بلکه عدم پذیرش ولایت او بود. آنها به معنای واقعی کلمه معنای ولایت و منشاء الهی آن را درک نکرده و نپذیرفته بودند. چه اینکه پذیرش ولایت او، میتوانست تمام تصمیمات حکومت علوی را برای آنها قابل پذیرش و لازم الاتباع نماید که یکی از شئون آن نیز عدالت اقتصادی و اجتماعی است.

*****

امروزه نیز با درک صحیح از منشاء الهی ولایت فقیه که نیابت عام از امام معصوم است می توان به وقایع اخیر که مقطعی گذرا و البته حساس از تاریخ انقلاب اسلامی بود نگریست و تحلیل نمود. وقایع پیرامون انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، فتنه ای عظیم بود اما نه به مصداق و معنای "کن فی الفتنه کابن اللبون ..." که توجیه گر سکوت برخی خواص شد. اساسا امتی که رهبری عادل و حکیم و متوکل علی الله دارد، به شرط پیروی دچار چنین فتنه هایی نخواهد شد. در این فتنه بسیاری از خواص به ظاهر کنار نشستند تا بار نبرند و ... ولی هم بارشان کردند و هم شیرشان دوشیدند.

فتنه اخیر در معنای لغوی آن، امتحان بود. امتحان عظیمی از ولایت پذیری مردم و مسوولین کشور که برای بعضی نمره قبولی به همراه نداشت. البته افراد به یک میزان سنجیده نمی شوند که "حسنات الابرار، سیئات المقربین".

اما معنای ولایت پذیری چیست؟

افراد مختلف در مقابل ولایت فقیه چند موضع دارند:

۱- گروهی اساسا ولایت فقیه را قبول ندارند و به آن اذعان هم می کنند که تکلیف شان روشن است و مورد بحث ما نیستند.

۲- گروه دوم می گویند ولایت فقیه را قبول دارند ولی با شخص ولی فقیه مشکل دارند که باید گفت ایشان به گروه نخست می مانند. چراکه پس از تعیین مصداق خاص، در نیابت عام امام زمان (عج) توسط خبرگان، دیگر جای جدایی بین شخص و جایگاه نیست. مگر اینکه طبق ضوابط قانونی همان خبرگان مصداق را عزل و مصداق جدیدی معین کنند که در این صورت هم باز همان لزوم اطاعت از ولی فقیه جاری و ساری است.

۳- دسته سوم کسانی اند که اگرچه مطیع محض ولی فقیه اند ولی کمکی هم به اداره حکومت نمی کنند. مشورت نمی دهند. نظر خویش را ابراز نمی کنند و تنها نشسته اند تا حکمی صادر شود و اطاعت کنند. این دسته اگرچه در مقام اطاعت خویش ماجورند ولی خاصیتی هم برای حکومت اسلامی ندارند. چراکه هیچ گاه خود را در مظان مشورت قرار نمی دهند و تنها به تصدیق و تکرار - آنهم نه از جنس گفتمان ساز آن - می پردازند.اینان نه خود رشد می کنند نه به رشد جامعه اسلامی کمک می نمایند.

۴- دسته چهارم کسانی اند که نه با اصل ولایت فقیه و نا با مصداقش مشکلی ندارند ولی "نومن ببعض و نکفر ببعض" اند. یعنی پس از صدور دستور و انشای رای قطعی ولی فقیه، در مواردی که خلاف میلشان و حتی استدلالشان باشد مقاومت می کنند و از اطاعت سرباز می زنند و پس از آن به توجیه رفتار خود می پردازند. یا خود را مجتهد سیاسی می دانند یا میخواهند ولی فقیه را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و یا ... .

۵- دسته پنجم کسانی اند که در امور حکومت داری مشارکت می کنند. مشورت می دهند. ابراز نظر می کنند حتی گاهی نظری مخالف با نظر ولی فقیه دارند و آن را به صورت درست و به شکلی مشفقانه و بدور از جنجال و هیاهو به ایشان می رسانند تا موثر واقع شود. در بعضی موارد به دفاع از نظر خویش و استدلال در حقانیت آن در برابر ولی فقیه می پردازند. اما آنگاه که جایگاه رفیع و همه جانبه نگر و ذو ابعاد ولایت فقیه، پس از بررسی همه جوانب انشای حکم نمود، گردن می نهند و سمعا و طاعتا می گویند و در مقام عمل هم به اجرای حکم ایشان همت می گمارند و به تبیین و تشریح ضرورت اجرای آن حکم در جامعه می پردازند و زمینه بسط ید ولی فقیه در جامعه را فراهم می آورند، هرچند که ممکن است قانع نشده و هنوز هم در نکاتی دارای ابهام باشند.

معنای ولایت پذیری واقعی نیز همین است. و الا کسی که هم نظر باشد و اطاعت کند هنر چندانی نکرده است. هنر واقعی از آن کسی است که هم نظر نباشد ولی آنچنان اطاعت کند که گویا خود مبدع آن ایده و نظر بوده است.

شعری شاهکار از استاد شریعتی

خدایا کفر نمی‌گویم،


پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

یا علی

یا حق موفق باشید

علت معرفی نکردن اسامی مفاسد اقتصادی چیست؟

 

 
مفسد

 

۱۰سال از صدور فرمان هشت ماده ای مقام معظم رهبری به سران سه قوه گذشته است و هنوز مردم ، نشانه ای از عزم جدی مسوولان کشور برای ریشه کن کردن این بلای انسان سوز و مایه ننگ حکومت اسلامی ندیده اند! کاش نخبگان دانشگاهی و فضلای حوزوی ما که سالها بر سر مبانی حکومت دینی و انتصابی یا انتخابی بودن نهادهای آن و مشروعیت و مقبولیتش سخن رانده اند از فضای انتزاعی علوم نافع خویش بیرون می آمدند و کمی به این واقعیات تلخ توجه می کردند. کاش روزی برسد تا آنان که آن عهد الهی از عالمان گرفته شده را فراموش کرده اند نیز به میدان بیایند و ولایت پذیری خویش را اثبات نمایند.

براستی نگاه متصدیان این مبارزه به مفسدان اقتصادی چیست؟ آیا ایشان را شبکه هایی قدرتمند، ذی نفوذ و پیچیده و حاصل تعامل قدرت و ثروت می دانند یا افرادی معمولی که صرفا باهوش یا خوش شانس بوده اند ؟!

عملکرد قوه قضائیه با دو رسالت دادرسی و بازرسی می تواند در امر مبارزه با فساد تاثیری اساسی داشته باشد. آنچه از آن بعنوان عدم اراده کافی برای برخورد با این مساله نام بردیم در این قوه بشدت مشهود است . معلوم نیست چرا در پرونده های غیراقتصادی تا ریزترین اطلاعات مربوطه در اختیار رسانه ها قرار می گیرند ولی به پرونده های دانه درشتها و نه آفتابه دزدها -که تعدادی شان اعلام شدند- که می رسیم با خلا قانونی مواجه می شویم و جالب آنکه قانون تشهیر که به موجب آن این اسامی امکان انتشار می یابند سالهاست که در حال بررسی توسط کارشناسان این قوه است.

مساله دیگر عدم اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت است که باعث اختلاف دریافت حقوق ها و متاسفانه افراط برخی مدیران در اختصاص درآمد به خود و زیردستانشان شده است و اساسا چرا مسوولان ارشد دولتی جرات اعلام میزان حقوق و مزایای دریافتی شان را ندارند؟ آیا از مسوولی که ماهیانه چند میلیون تومان دریافت می کند می توان انتظار داشت تا درک درستی از عدم قدرت خرید مناسب مردم داشته باشند

معرفی مفسدان اقتصادی و اقدامات خلاف آنان ،عدالت مداری نظام اسلامی را به اثبات می رساند و امید را در جامعه افزایش می دهد.

عدالت محوری نظام اسلامی نه تنها مردم کشورمان را که نظام جهانی را نیز به نظام اسلامی علاقمند می کند و از سوی دیگر رعایت این حد و مرزهاست که می تواند جامعه اسلامی را در تحقق عدالت اسلامی موفق کند.

مهم نیست کسی که فساد اقتصادی ایجاد کرده آقازاده یا بنده زاده است یا به چه بخشی از نظام متصل است. مهم حفظ سلامت نظام است که همه در قبال آن مسئولیم چرا که با فداکاری هزاران شهید و ایثارگر به دست آمده است و ماهیت آن گسترش عدالت است.

 متاسفانه هنوز جامعه شاهد برخورد اساسی با مفسدان اقتصادی نشده است و امید آن می رود دستگاه قضایی و مسئولین ذیربط به این پرسش جامعه پاسخ دهند و دامن نظام اسلامی را از برخی خلافکاری فرصت طلبان پاک و مبرا کنند.

هر کس در هر جایگاه دچار مفسده اقتصادی شد باید شناسایی و به مردم معرفی گردد تا امید و اعتماد مردم به نظام اسلامی که الگویی برای جهانیان است بیش از گذشته شود.

اگر احاد مردم حاضر شوند برای پیگیری عدالت ، مثل مساله هسته ای، راهپیمایی راه بیاندازند و فشار رسانه ای ایجاد کنند، مسئولین مجبور به پاسخگویی و اصلاح خودشان می شوند.

چرا بعد از گذشت چندین سال از فرمان هشت ماده ای هیچ یک از گروهای سیاسی حاضر به ورود به این مسئله نیستند و فرمان هشت مادهای روی زمین مانده و ،عملا به گونه ای عمل می شود که  فرمان هشت ماده ای فراموش شود

از سیره مولا علی«ع» در برخورد با مفسدان اقتصادی و فحوای پیام رهبری، قاطعیت و شدت برخورد فهمیده می شود که باید در عملکرد قضات نیز دیده شود اما متاسفانه ازدیاد پرونده هایی از این نوع که در عین کار تخصصی ارگانهای شاکی یا سازمان بازرسی به حکم تبرئه دچار می شوند مشکوک و سوال برانگیز است. قوه قضائیه باید نسبت به شفاف سازی فرایند دادرسی این پرونده ها اقدام کند . از اینها گذشته جا داشت تا قوه قضائیه قضات را به اعمال اشد مجازات یا حداقل عدم اجرای کیفیات مخففه برای این مجرمان وادار نماید تا شاید با افزایش هزینه ارتکاب آنها احتمال وقوع شان کاهش یابد.

اگر عزمی در نمایندگان پرادعای مجلس وجود داشت کار بر زمین مانده بسیار است. آیا نمی شد ماده واحده ای به تمام بندهایی که انفصال از خدمات دولتی را بعنوان جریمه اینگونه مجرمان در نظرگرفته اند اضافه کرد تا با توجه به گسترش اقتصاد در بخش خصوصی ، ممنوعیت عقد قرارداد با افراد یا شرکتهایی که سوء سابقه اقتصادی دارند نیز بعنوان جریمه باشد.

مگر حضرت امیرالمومنین علی (ع) نفرموده بود: «حقوق مردم و بیت المال را از کسانی که آن را بدون حق برده اند بازپس می گیرم، حتی اگر کابین زنان شان باشد»

یا علی

التماس دعا

فقیر و فقر چیه؟


فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛


فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی!

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛

فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی.


 

روزهایم گذشت

و چروکی برداشت صورت خسته ی من
و زمین خسته بود
درختان عریان
ابها یخ زده در فصل سکوت
زنگ کوک
نوروز به صدا در امد
و زمین بیدار شد و درختان پوشیدند و ابها جوشیدند
و من یک سال پیر تر
خوشبحالت دنیا

سال نو شد حالا و به تو تبريک که گذشت عمر پر ارزش ما ...


ما از عید نوروز به عنوان یک عید باستانی یاد می‌کنیم اما براساس روایات عید ما مسلمانان روزی است که از

خداوند نافرمانی نکنیم و در مقابل ذکر ، عبادت و بندگی خداوند مورد توجه قرار گیرد و ارتباط با خداوند استحکام

پیدا کند.

صله رحم ، نظافت و پاکیزگی ، پوشیدن لباس نو، رفع کدورتها و شکافها، صیقل دادن دل می‌توانند نمونه‌هایی از

بحثهای معنوی و فرهنگی نوروز باشند که بسیار مورد سفارش قرار گرفته‌اند و بهتر است همراه این حرکتها نور الهی در دل انسان قرار گیرد تا انسان از این عید باستانی بهره معنوی ببرد.

موفق باشید

یا علی  التماس دعا

یا مقلّب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محوّل الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال

 





عیدی فقرا را کی میده؟

 


فقر، مادر همه ي مفاسد است و  در کنار هر کاخ نشين صدها کوخ نشين آواره اند؟

 آیا خبر دارید که در کنار جامه هاي رنگين ، ژنده پوشاني عريانند؟
در کنار غذا هاي لذيذ و چرب سفره هايي خالي از نان خشکند؟

هیچ دیده اید در کنار خنده هاي قاه قاه، اشکهاي بي صدا سوغات چشمند از غم؟

خبر دارید که پدري آنقدر دير به خانه آمد تا کودکش دستان خاليش را نبيند و حلقه ي اشک، گردنبند مردمک چشم پدر شود؟...

شنيده ام که دخترکي با چشمان حسرت بار هر روز ساعتي چند پشت ويترين عروسک فروشي مي ايستد و دیده ام که پسرکي در بهترين سنين کودکي وشيطنت، بايد با خستگي براي روزي 500تومان از اين اتوبوس به آن اتوبوس برود وفرياد بزند:آدامس آدامس

یاد مون نره یکی از راه های نون در اوردن بعضی ها يکي خود فروشيه !و دختري از خانه فرار کرد تا کاخ آرزوهايش در فقر وفلاکت پدر نسوزد؟ 

اینو که حتما شنیدی تمام اسباب زندگي خانواده اي به خاطر ديرکرد اجاره به خيابان ريخته شد؟
 
شنيده اید که در پشت نگاههاي معصوم دخترکی گل فروش ، نگاههاي پر از خنجر برخی بي غيرتان نهفته است؟

میدونستی پدري براي تولد پسر 8 ساله اش پژو خريد و دیگری عروسیی نمادین با هدایای 20 میلیونی برای کودک 6 ساله در تالار برگزار کرد؟
راستي روزي مي رسد که پدر کارگر بتواند براي دخترکش عروسکي به بزرگي آرزوهایش بخرد ؟

با نزدیك شدن به شب عید و روزهای آخر اسفند، عبور از پیاده‌رو‌های خیابان‌های مركز شهر واقعا سخت می‌شود؛ ترجیح می‌دهم از كناره‌های خیابان راه بروم؛ «وه! عجب جمعیتی!»؛ انگار همه مردم از خانه‌های خود بیرون آمده‌اند؛ مغاز‌ه‌های رنگارنگ میان ازدحام مردم كمتر دیده می‌شود.اسکناس ها شمرده می شود و پس از دست به دست شدن ،جنس تحویل گرفته می شود .

پاساژ ها مملو از جمعیت است پشت ویترین اکثر مغازه ها کاغذ "قیمت مقطوع است " چسبانده شده است ،با این حال هیچ کس دست خالی از مغازه ها بیرون نمی آید. افرادی که از این پاساژهای مجلل بالای شهر خرید می کردند هیچ صحبتی از گرانی کالاهای شب عید وناتوانی از خرید نمی کردند . فقط مهم بود که کالای مورد نظرشان به دلشان بنشیند و به قواره شان بیاید. اکثر افراد خوراکی به دست و لبخند به لب از خرید کردن لذت می بردند اما کاش مي توانستند دراين وانفساي همه گير سري هم به بعضي ها بزنند. به نگاه هاي مشتاق کودکاني که معناي " ندارم" را نمي فهمند، به دل پردرد پدري که حسرت را مي بيند و زهر شرمندگي را مي نوشد، به دست هاي خالي مادران تنهايي که بار زندگي را سال ها در همين خانه تکاني هاي دم عيد به دوش کشيده اند تا برق شادي را در چشمان کودکان خود بنشانند و به پیر زنی گوژ پشت که کیسه لیفهایش را از این مغازه به آن مغازه می برد تا شاید کسی پیدا شود که نیازمند لیف باشد.

برخی از مغازه داران احترام سنش را نگه می دارند ودست در دخل کرده و مبلغ اندکی به او می دهند اما برخی دیگر همچون نگهبانان حتی اجازه ورود به او نمی دهند تا مبادا خط اخم بر چهره مشتریان شادشان بنشیند. اما پیرزن برای تهیه یک دست لباس نو برای نوه یتیمش بار این حقارت را به دوش می کشد تا شاید بتواند شب عید برق شادی را در چشمان نوه اش بنشاند.
صدای ساز و تنبک "حاجی فیروز" که خبر از فرا رسیدن عید می دهد برای همه خبری خوش نیست. صدای چرخش زنگوله ی عمو نوروز برای آنان که بیکاری و فقر امانشان را بریده است خبری شوم است که پیام شادی و سرور نمی آورد. کم نیستند پدرانی که این روزها دیرتر از همیشه به خانه می آیند تا چشمشان به چشمان پر از التماس کودکانشان نیفتد. بسیارند مادرانی که لباس فرزند بزرگترشان را برای تن پوش فرزند کوچکتر پلیسه می زنندو شباهنگام فرزندان گرسنه خود را امر به خواب می کنند.در این میان عرق شرم یک پدروگریه پنهان یک مادر خرد کننده تر از همه است وقتی کلمه ندارم را در ذهن مرور کنند تا تحویل کودکانشان دهند .


اینها دردهایی است که شاید من و شما به قدر جرعه ای هم از آن نچشیده باشیم اما آنها سالهاست که با آن دست و پنجه نرم می کنند. گرسنگی کوچکترین درد آنهاست. درد آنها زیستن در دنیایی است که همه در کلام ،دایه ی مهربان تر از مادرند و در عمل هیچ؛ دنیایی که به انسانها اجازه بی تفاوت بودن و حتی گاه ظالم بودن را می دهد تا واژه هایی همچون شرم و وجدان بی معنی شود. درد آنها دیده شدن و نادیده گرفته شدن است. به یقین کوچکترهای این جماعت حتی در پستوهای ذهنشان خاطره خوشی از زندگی ندارند چون همیشه با درد نداری زیسته اند.

بد قصه ای است قصه عادت کردن. قصه دیدن و نادیده گرفتن. دیگر دیدن افرادی همچون این پیرزن لیف فروش و کودکانی که از سر اجبار در کنار خیابان تکدی و گل فروشی می کنند برای همه ی ما عادی شده است .دیگرهمه ما عادت کرده ایم به شنیدن داستان خودکشی از فرط فقر. همه شنیده ایم که فقر، فساد می آورد امادیگر حساس نمی شویم وقتی در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم که مردی از فقر بچه اش را فروخت و مادری از فرط نداری و ناتوانی اول کودکش و بعد خودش را کشته است. دیگر دیدن و شنیدن این صحنه ها برایمان کاملا طبیعی شده است، وقتی دستهایمان مملو از خرید شب عید است و التماسهای کودکی شش ساله را برای خرید یک عددآدامس  نادیده می گیریم .

روزها به تندي مي‌گذرد و نويد فرا رسيدن عيد نوروز، با هزار خرج و گرفتاري جديد را مي‌دهد. عيدي كه قرار است هفت سينش با آجيل كيلويي 10-15 هزار توماني، ميوه هزار تا 2 هزار توماني البته در میادین تره بار نه در مغازه های لوکس بزک کرده میوه فروشی در خیابون های بالای شهر که برق مصرفی برای به نمایش در اوردن میوه هاشون خدات تومن میشه و شيريني چند هزار توماني پر شود. نوروزي كه براي برخی جز سردي ، تلخ کامي و شرمندگی هیچ ارمغان دیگری ندارد .

سخن اخر این که به فرموده مولایمان پدر یتیمان حضرت علی ع : هر روزی که در ان گناه نباشد ان روز عید است:

اینم عیدی بنده به شما البته به قول معروف هنر مور بیشتر از بردن پر کاهی نزذ سلیمان نیست

لطفا روی لینک کلیک کنید : http://www.7seen.com/

موفق باشید

یا علی مدد


 


 




فریاد


وزش نسیم سرد صحبگاهان، زردی وریزش برگهای درختان که خبر نا خوشایند سردی شبهای زمستان را برای غریبان به همراه دارد،


از درد دلم، بجز تو کی با خبر است؟

یا با من دیوانه که در بام و در است؟

طغیان درون را به که بتوانم گفت؟

فریاد نهان را به دل کی اثر است؟

یا علی التماس دعا

 

 

 


 

 




 

قصه عشق و بوی کربلا

روزی که آب شرمنده شد


آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت                            نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت


چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید                                   که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت


سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت                                  که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت


جلوه روح خدا در افق خون تو دید                                         آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت


مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت                                    هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت


حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب                                 که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت


آب شرمنده ایثار علمدار تو شد                                         که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت


بر تو بستند اگر آب، سواران عرب                                       دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت


با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند                                       سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت


بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد                                      دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد 


دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند                     که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد


به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید                               به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد


اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون                         ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد


به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته                          به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد


اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش                          همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...


یا علی التماس دعا



کودکان گل فروش…

 


چراغ قرمز شد.

پسرک دسته های گلی را که برای فروش آورده بود با خود برداشت و به میان چهار راه رفت.
اما کسی گلی از او نخرید.
چراغ سبز شده بود و پسرک متوجه نبود!!!

اتومبیل سیاه رنگ از دور پیدا شد و با دیدن چراغ سبز بدون توجه از چهار راه گذشت.
دریک لحظه تمام گلها پرپر شدند !!!
اتومبیل سیاه دور میشد در حالی که صدای ضبط صوت آن بلند بود:

“دیگه خورشید چهره ات و نمیسوزونه …… دیگه بیدار نمیشی با نگرونی…

 خیابانهای منتهی به بهشت زهرا، خیابانهایی است که روزهای پنجشنبه و جمعه از ابتدا تا انتها میزبان تعداد زیادی از کودکان۷ ساله تا نوجوانان ۱۷ ساله ایست که درس و مدرسه را رها کرده اند و در کنار جاده آماده فروش گل‌هایی می شوند که صاحبکارانشان به آنها داده اند.هر روز تعداد زیادی از این کودکان را در اطراف خود مشاهده میکنیم که مجبورند خرج زندگی خود و خانواده شان را با کار تامین کنند کودکان گل فروش در جاده های منتهی به بهشت زهرا نیز روزهای آخر هفته با وجود خطرهای فراوان در جاده های شلوغ و مملو از ماشین، مشغول به فروش گل به رهگذران می باشند.
فروشندگان این گل‌ها که معمولا به دلیل وضع بد مالی خانواده ناچارند از راه فروش گل امرار معاش کنند، تمام طول روز زیر آفتاب گرم تابستان و سرمای سخت زمستان به انتظار فروش گل‌هایشان می نشینند و در پایان کار روزانه، خسته از تمام ناملایمات زندگی از مجموع چند‌ ده هزار تومان فروشی که داشته‌اند، تنها مبلغ اندکی به آنها میرسد.
فروش گل‌ها از سر صبح که متقاضی بیشتری برای آنها است و هنوز پژمرده نشده‌اند با بالاترین قیمت شروع می‌شود و اواخر روز به پایین‌ترین قیمت خود می‌رسد. هر چه از درهای اصلی بهشت زهرا دورتر باشند قیمت گل پایین‌تر است. البته از آنجا که قیمت گل‌ها توسط یک نفر تعیین می‌شود، معمولا اختلاف‌قیمت چندانی وجود ندارد.
دیدن کودکان گلفروش جادهای بهشت‌زهرارا شاید بتوان یکی از رنج‌آورترین صحنه ها از آسیب اجتماعی به نام کودکان کار توصیف کرد. کودکانی که با انتخاب اتوبان و جاده های بهشت‌زهرا به عنوان محل کارشان هر روز بارها و بارها با خطر تصادف و حتی مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.

با این حال حضور پررنگ این کودکان در حاشیه جاده بهشت‌زهرا بیانگر این است که علی‌رغم وعده‌های داده شده طرح‌های ساماندهی گلفروش‌های جاده بهشت زهرا هنوز راه به جایی نبرده است و مسوولان این کودکان را به فراموشی سپرده‌اند و در این میان هر یک تلاش می‌کنند با رفع مسوولیت از خود این وظیفه را بر دوش سازمان دیگری بیندازند. در چنین شرایطی است که حضور این کودکان در سطح جاده، مشکلات ترافیکی و افزایش تصادفات در محورهای منتهی به بهشت‌زهرارا به دنبال داشته است، به‌طوری که این امر به معضلی برای مسوولان راهنمایی و رانندگی تبدیل شده است.
متاسفانه از همه بدتر مافیای گل فروشان شکل گرفته در این مناطق است و این کودکان گلفروشی را که در جاده های بهشت زهرامی‌بینیم، اغلب کارگران اجیر شده مافیای گلفروش‌ها هستند که اگر این کودکان برای این افراد کار نکنند نمتوانند در این جاده ها دست فروشی نموده پس باید به کمترین درآمد از این کار قانع باشند با هزاران تحقیر،کتک خوردن و کوچک شدن و... برای افرادی که ار ز این موقعیتها سوء استفاده می کنند،کار نمایند.
افرادی که با سوء استفاده از دلسوزی مردم و شهروندان از این کودکان بیگاری کشیده و این کودکان را به کنار جاده ها روانه می کنند تا حس ترحم و دلسوزی شهروندان را برانگیزند و گل و گلاب مورد نیاز خود را از کودکان گلفروش کنار جاده خریداری کنند، ضمن این‌که متاسفانه در این میان هستند افرادی که ترجیح می‌دهند به جای این‌که مسافتی را تا مرکز فروش گل در داخل بهشت زهراطی کنند، داخل ماشین می نشینند و این کودکان گلفروش خود به نزدشان آمده و بدون اتلاف وقت از آنها گل می خرند و جالب این‌که این کودکان گلفروش و صاحبکاران آنها نیز با اطلاع از همین استقبال مردم از بازاری که دارند، حاضر نیستند گلفروشی در جاده را رها کنند.

   

به روي شط وحشت برگي لرزانم

 ريشه ات را بياويز

من از صدا ها گذشتم

روشني را رها كردم

روياي كليد از دستم افتاد

كنار راه زمان دراز كشيدم

ستاره ها

در سردي رگ هايم لرزيد.....


 

پیگیری مفاسد اقتصادی

یکی از مشکلات بزرگی که در کشور ما سالهاست خودنمایی می کند بحث مبارزه با فساد است. هر از گاهی سر و صدایی بلند میشود که فلان مسئول فاسد و خطاکار است و ناگهان هم مانند تب تندی که به عرق سرد بنشیند از تب و تاب هم می افتد و به فراموشی سپرده میشود. در واقع به جز شهرام جزایری که طبق گفته مردم عامه کوچه و خیابان لابد روابط خیلی قدرتمندی نداشت و یا سهم کارتلهای اقتصادی را به خوبی پرداخت نکرده بود مابقی پرونده ها به صورت کجدار و مریز در حال پیگیری است.یکی از مشکلات بزرگی که در کشور ما سالهاست خودنمایی می کند بحث مبارزه با فساد است. هر از گاهی سر و صدایی بلند میشود که فلان مسئول فاسد و خطاکار است و ناگهان هم مانند تب تندی که به عرق سرد بنشیند از تب و تاب هم می افتد و به فراموشی سپرده میشود. در واقع به جز شهرام جزایری که طبق گفته مردم عامه کوچه و خیابان لابد روابط خیلی قدرتمندی نداشت و یا سهم کارتلهای اقتصادی را به خوبی پرداخت نکرده بود مابقی پرونده ها به صورت کجدار و مریز در حال پیگیری است.

در اینکه این پرونده ها دارای پیچیدگهای فنی و تخصصی هستند شکی نیست اما چه کسی است که نداند علت کندی پیشرفت آنها هرچه باشد فنی نیست و بلکه اعمال نفوذهایی که کار را به جایی رسانده که رییس مجلس به صراحت میگوید که امیدی به مبارزه با فسا ندارم!
 

هر بار که لیست فساد اداری اقتصادی در دنیا منتشر میشود ما مدعی می شویم که قرار دادن ما در رده کشورهای دارای مشکل جدی در شفافیت و مبارزه با فساد کار دشمنهای خارجی است اما نباید فراموش کنیم که اکنون تقریبا” همه می دانند که این رتبه های شرم آور نه تنها واقعی است که صد البته ممکن است به دلیل همان عدم شفافیت موجود وضعیت واقعی حتی بدتر هم باشد.

شاید در همان کشورهایی که ما مدعی فساد درآانها هستیم به دلیل فضای آزاد رسانه ای و قدرت بالای دستگاه قضایی آنها خیلی راحت بالاترین رده های مسئول در کشور را به دادگاه می کشند و حتی محکوم می کنند که در این زمینه مبارزه چین با فساد اقتصادی آنقدر جدی است که نزدیکان بالاترین مقامهای دولتی حتی به دلیل فساد اقتصادی اعدام شده اند.

در زمینه شفافیت اقتصادی و انحراف از برنامه ها هم آنگونه که در همین حداقل گزارشهای مسئولان به ملت و مجلس قابل رویت است عملا” کمتر برنامه ای میتوان یافت که انحرافی کاملا” آشکار در اجرا با آنچه مصوب شده است نداشته باشد.

اینکه برخورد با فساد به خصوص از نوع اقتصادی منجر به ثبات در کشور میشود به دلایل فراوانی حائز اهمیت استراتژیک است. زیرا باندهای قدرت فساد اقتصادی برای ریشه دار نمودن فعالیتهای خود همواره چشم به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه دارند و نمیتوان منکر آن شد که جامعه سیاسی کشور مستقل از تاثیرات این باندهای قدرت نیست.


آنچه مشکل سازترین بخش داستان است نحوه برخورد با موضوع فساد اقتصادی در کشور ماست. مسلما” کسی منکر گسترش فساد اقتصادی در کشور نیست اما باید دید چرا زمینه های آن وجود دارد؟ مسلما” در سطح کلان و مفسدین اقتصادی بزرگ کشور استفاده از نقایص قانونی از مهمترین راه های پیشبرد فساد اقتصادی است. در کنار این موضوع متاسفانه تا حد زیاد این افراد در یافته اند اگر در فساد خود دیگران را نیز سهیم کنند میتوانند از دغدغه برخورد نیز رها شوند.


فراموش نکنیم مادامی که عدم معرفی فرد یا افراد مفسده به هر دلیلی که صاحب نظران سیاسی با ان موافق هستند و جزء مصلحت اندیشی به شمار اید ریشه مفاسد خشکانده نمیشود که بماند بلکه باعث فساد بیشتر افراد میشود. دو دید گاه در کشور برای معرفی کردن یا نکردن افراد مفسده وجود دارد گروهی از کارشناسان سیاسی به این باور هستند که معرفی کردن افرادی که مفسده هستند باعث میشود کس یا کسانی که با ان فرد در ارتباط بودند به حمایت از ان برخیزند و روند پیگیری را دچار تزلزل کنند و گروهی هم به این باور هستند که معرفی افراد مفسده باعث جلوگیری از فساد بیشتر میشود و به قولی از چشمه خشکانده میشود حالا سوال اینجاست ایا به نظر شما نظر کدام یک از گروه درست است ؟  داستان قطع کردن انگشتان دزدهای خرده پا به طنزی شایسته گریه و شیون بیشتر شبیه است تا نشان دادن قدرت دستگاه قضایی!

و صد البته از همه مهمتر اینکه مردم این نوع تبعیضها را به حساب حکومت میگذارند نه مسئولانی که هر می آیند و می روند و نتیجه ای که یک فرد عامه در جامعه میگیرد آن است که اگر کسی قدرت و نفوذ داشته باشد نه تنها در جامعه اسلامی در قیاس با جوامع کمونیستی و غربی دستش برای فساد بازتر است که بدتر میتواند فساد آشکار خود را نیز لاپوشانی نماید. نتیجه ای که مسلما” هر چه باشد شایسته ایران و ایرانی نیست.

سخن پایانی:همانطور که در سالیان گذشته با پشت سر گذاشتن تمام مشکلات ریز و درشت داخلی و فشارهای بین الملی ریشه کن کردن این پدیده کار سختی به نظر نمی اید برای خشکاندن ریشه های مفاسد یک راه بیشتر وجود ندارد و ان هم این است که همه مسولان کشور دایر ه ای جدید دور خود بکشند که همه افراد جامعه بتوانند داخل ان وارد شود. به امید ان روز انشالله

یا علی التماس دعا

فرمان هشت ماده‏يى به سران قوا

فرمان هشت ماده‏يى به سران قوا

 

حضرات آقايان رؤساى محترم قواى سه گانه دامت تأييداتهم‏

تشكيل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادى و تهيه طرح مبارزه با فساد كه دو قوه‏ى مجريه و قضائيه بدان همت گماشته‏اند، عزم جدّى مسئولان را به اقدام در اين امراساسى و حياتى نويد ميدهد. حكومتى كه مفتخر به الگو ساختن نظام علوى است بايد در همه حال تكليف بزرگ خود را كم كردن فاصله‏ى طولانى خويش با نظام آرمانى علوى و اسلامى بداند، و اين جهادى از سر اخلاص و همّتى سستى‏ناپذير ميطلبد. جمهورى اسلامى كه جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامى، هدف و فلسفه‏ئى ندارد نبايد در اين راه دچار غفلت شود؛ رفتار قاطع و منصفانه‏ى علوى را بايد در مدّ نظر داشته باشد؛ و به كمك الهى و حمايت مردمى كه عدالت و انصاف را قدر ميدانند تكيه كند.

نامگذارى امسال به نام مبارك «رفتار علوى» فرصت مناسبى است كه شما برادران عزيز، خط مراقبت از سلامت نظام را كه بحمداللَّه در سالهاى گذشته همواره در كار بوده، فعّاليتى تازه نفس و سازمان يافته ببخشيد و با همكارى و اتحاد، افق‏ها را در برابر چشم اين ملّت نجيب و مؤمن، روشنتر و شفافتر سازيد.

امروز كشور ما تشنه‏ى فعاليّت اقتصادى سالم و ايجاد اشتغال براى جوانان و سرمايه‏گذارى مطمئن است. و اين همه به فضائى نيازمند است كه در آن، سرمايه‏گذار و صنعتگر و عنصر فعال در كشاورزى و مبتكر علمى و جوينده‏ى كار و همه‏ى قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حكومتى و امانت و صداقت متصديان امور مالى و اقتصادى مطمئن بوده و احساس امنيت و آرامش كنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفاده‏كنندگان از امكانات حكومتى، قطع نشود، و اگر امتيازطلبان و زياده‏خواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمايه‏گذار و توليد كننده و اشتغال‏طلب، همه احساس ناامنى و نوميدى خواهند كرد و كسانى از آنان به استفاده از راههاى نامشروع و غيرقانونى تشويق خواهند شد.

خشكانيدن ريشه‏ى فساد مالى و اقتصادى و عمل قاطع و گره‏گشا در اين باره، مستلزم اقدام همه جانبه بوسيله‏ى قواى سه گانه مخصوصاً دو قوه‏ى مجريه و قضائيه است. قوه‏ى مجريه با نظارتى سازمان يافته و دقيق و بى‏اغماض، از بروز و رشد فسادمالى در دستگاهها پيشگيرى كند، و قوه‏ى قضائيه با استفاده از كارشناسان و قضات قاطع و پاكدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالى كشور بردارد. بديهى است كه نقش قوه‏ى مقننه در وضع قوانين كه موجب تسهيل راه‏كارهاى قانونى است و نيز در ايفاء وظيفه‏ى نظارت، بسيار مهم و كارساز است.

لازم است نكاتى را به حضرات آقايان و ديگر دست اندركاران كشور كه ميتوانند در مبارزه با فساد مالى ايفاء نقش كنند، تذكر دهم :

1 - با آغاز مبارزه‏ى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، يقيناً زمزمه‏ها و بتدريج فريادها و نعره‏هاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. اين مخالفتها عمدتاً از سوى كسانى خواهد بود كه از اين اقدام بزرگ متضرر ميشوند و طبيعى است بددلانى كه با سعادت ملت و كشور مخالفند يا ساده‏دلانى كه از القائات آنان تاثير پذيرفته‏اند با آنان همصدا شوند. اين مخالفتها نبايد در عزم راسخ شما ترديد بيفكند. به مسئولان خيرخواه در قواى سه گانه بياموزيد كه تسامح در مبارزه با فساد، بنوعى همدستى با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومى به دستگاههاى دولتى و قضائى در گرو آن است كه اين دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعيت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.

2 - ممكن است كسانى بخطا تصوّر كنند كه مبارزه با مفسدان و سوءاستفاده‏كنندگان از ثروتهاى ملّى، موجب ناامنى اقتصادى و فرار سرمايه‏ها است. به اين اشخاص تفهيم كنيد كه بعكس، اين مبارزه موجب امنيت فضاى اقتصادى و اطمينان كسانى است كه مى‏خواهند فعاليت سالم اقتصادى داشته باشند. توليد كنندگان اين كشور، خود نخستين قربانيان فساد مالى و اقتصاد ناسالم‏اند.

3 - كار مبارزه با فساد را چه در دولت و چه در قوه‏ى قضائيه به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپاريد. دستى كه ميخواهد با ناپاكى دربيفتد بايد خود پاك باشد، و كسانى كه ميخواهند در راه اصلاح عمل كنند بايد خود برخوردار از صلاح باشند.

4 - ضربه‏ى عدالت بايد قاطع ولى در عين حال دقيق و ظريف باشد. متهم كردن بى‏گناهان، يا معامله‏ى يكسان ميان خيانت و اشتباه، يا يكسان گرفتن گناهان كوچك با گناهان بزرگ جايز نيست.

 مديران درستكار و صالح و خدمتگزار كه بيگمان، اكثريت كارگزاران در قواى  سه گانه كشور را تشكيل ميدهند نبايد مورد سوء ظن و در معرض اهانت  قرار گيرند و يا احساس ناامنى كنند.

 

 چه نيكو است كه تشويق صالحان و خدمتگزاران نيز در كنار مقابله با فساد و مفسد، وظيفه‏ئى مهم شناخته شود.

5 - بخشهاى مختلف نظارتى در سه قوه از قبيل سازمان بازرسى كل كشور، ديوان محاسبات و وزارت اطلاعات بايد با همكارى صميمانه، نقاط دچار آسيب در گردش مالى و اقتصادى كشور را بدرستى شناسائى كنند و محاكم قضائى و نيز مسئولان آسيب زدائى در هر مورد را يارى رسانند.

6 - وزارت اطلاعات موظف است در چهارچوب وظائف قانونى خود، نقاط آسيب‏پذير در فعاليتهاى اقتصادى دولتىِ كلان مانند: معاملات و قراردادهاى خارجى، و سرمايه‏گذاريهاى بزرگ، طرح‏هاى ملّى، و نيز مراكز مهم تصميم‏گيرى اقتصادى و پولى كشور را پوشش اطلاعاتى دهد و به دولت و دستگاه قضائى در تحقق سلامت اقتصادى يارى رساند و بطور منظم به رئيس جمهور گزارش دهد.

7 - در امر مبارزه با فساد نبايد هيچ تبعيضى ديده شود. هيچكس و هيچ نهاد و دستگاهى نبايد استثنا شود. هيچ شخص يا نهادى نميتواند با عذر انتساب به اينجانب يا ديگر مسئولان كشور، خود را از حساب كشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند بايد برخورد يكسان صورت گيرد.

8 - با اين امر مهم و حياتى نبايد بگونه‏ى شعارى و تبليغاتى و تظاهرگونه رفتار شود. بجاى تبليغات بايد آثار و بركات عمل، مشهود گردد. به دست اندركاران اين‏مهم تاكيد كنيد كه بجاى پرداختن به ريشه‏ها و ام‏الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهاى كوچك نروند و نقاط اصلى را رها نكنند. هرگونه اطلاع رسانى به افكار عمومى كه البته در جاى خود لازم است، بايد بدور از اظهارات نسنجيده و تبليغات‏گونه بوده و حفظ آرامش و اطمينان افكار عمومى را در نظر داشته باشد.

از خداوند متعال اخلاص و جِدّ و توفيق را براى خود و شما و همه‏ى مسئولان اين امور، مسئلت ميكنم و اميدوارم اين اقدام مورد رضاى حضرت بقيةاللَّه‏الاعظم روحى فداه قرار گرفته گام بلندى بسوى رفاه و آسايش عمومى را تدارك كند.

والسلام عليكم - سيدعلى خامنه‏اى - 10/02/1380

سخن هیچکس اینه که با  گذشت 9 سال و 8 ماه7 روز از فرمایشات مقام معظم رهبری سران سه دستگاه چقدر انتظاری که رهبر انقلاب از ایشان توقع داشته را بر اورده اند حضرت علی امام بر حق اول شیعیان وقتی متوجه شد حاکم اهواز فاسد است در اولین برخورد نوشت سوار خرش کنند دور شهر بچرخانند و شلاقش بزنند و ... وقتی امام وقتی تازه به حکومت رسیده بود اطرافیان ایشان باب مصلحت طلبی ودلسوزی و مشاوره به

حضرت فرمودند: معاویه ادم بد و پلیدی است اگر یک مرتبه حذف کنید ممکنه دست به کار های خطر ناکی بزنه و بخواد چوبی لای چرخ حکومت شما بذاره پس بهتره اهسته اهسته حذفش کنید به قول امروزی ها مطلحت طلبی اما امام در جواب انها فرمودند شما ها میگید کسی که ادم بدیست من اجازه بدم فرمانداری کنه .برخورد حضرت علی با مفاسد و مفسده دانستن شخصی برخورد قاطع و سریع و شدید بود . حالا باید سران سه قوه باید برسی کنند کجای کارشون ایراد داشته و موانع را هر چه سریع تر مرتفع کنند تا فقرا و نیازمندان واقعی به حق واقعی و قانونی خودشون هر چه زود تر برسند قوانینی که در این رابطه در خانه ملت تصویب میشه کجا گیر میکنه تو مجمع تشخیص مصلحت یا شورای نگهبان ...

یا علی التماس دعا

 

 

همهمه

همه ي همهمه هاي بشر سر گشته


مقصدي داشته باشد بايد


تا به جايي برسد


هر كسي آمد فرمود فلان


و كساني به اميد همه چيز


داغ ها بر دل تاريخ نشاندند و هيچ


و تهي ماند جهان از ه٠...

محاکمه

 
 
 
قبل از اینکه مرا محاکمه کنی،
 
قدم برداشتن با کفش هایم را امتحان کن!

صدا


 


صدای اذان می آید

و " نمازی "دیگر

در ستایش خدایی که تو را آفرید

و مرا

تا در این فرصت به یاد آمده از بهشت

به مرور خاطراتم بنشینم

گر چه هنوز نمی دانم

سیب هستی ما آفت زده ی کدام گناه است

و ما بیرون شدگان کدام بهشتیم.

زندگي رويايي بيش نيست

 



زندگي رويايي بيش نيست .... هر از گاهي هر كدام به سويي پناه مي بريم .


 دیشب براي لحظه هاي طولاني دلم گرفت ! نمي دانم اسير كدام ذهن مشوش


شده ام كه اينچنين خاك بر خاك مي سايم ! نمي دانم چرا به خود نمي آيم؟


رويا براي ما اسير شدگان پنجره اي كوچك چه طاقت فرسا شده است !


هنوز در خم كوچه هاي ذهن مي پيچم ، به بيرون مي آيم به درون مي رسم ......


شايد روزي برسد كه من پرواز را تجربه كنم ، شايد روزي برسد كه من بدون نگاه


كردن به بالهايم بپرم ! خورشيد را از من گرفته اند .... مي داني اگر بالهاي


درشت من بودند من چگونه مي پريدم؟... ديگر خود را نيز نمي شناسم .


دوري خورشيد مرا تا لحظه هاي سرد يك گور برده است...


ساكت و خاموش چشم به دريچه زندان خويش دوخته ام .


 آرزوهاي من رويايي بيش نبود « روياي آزادي يا احساس حبس و بند ... ! »


ديگر نمي پرسم ... ديگر نمي خوانم .... ديگر نخواهم رفت ... ديگر نخواهم گفت..........


شریعتی

                    


دکتر علی شریعتی


توي اين روزايي كه همه شون مثل هم هستن و بايد مواظب باشي نشي
مثل اونها...
توي اين روزاي بي نشوني كه ميخوان تو رو از خودت بگيرن ، ميخوان
بي نشونت كنن...
توي روزايي كه بايد زنده بودن رو ، زندگي رو ، بازي كني...مثل يه عروسك!...
توي اين روزا...
توي اين روزا كه...ابرهاي همه ي غم هاي تاريخ،
يك باره بر سرم باريدن گرفتنه اند.
كسي نمي داند كه در چه دردي و تبي
مي سوزم ومي نويسم!

آدمیزاد  

آدمیزاد دوتا پا داره و دوتا اعتقاد:یکی برای وقتی که حالش روبراهه و یکی هم

 برای موقعی که حالش خرابه اسم این دومی رو گذاشته دین .
آدمیزاد در کنار

غریزه های مثل تولید مثل و خوردن و آشامیدن دو علاقه مفرط هم داره ؛سرو صدا

راه انداختن و گوش به حرف کسی ندادن و همیشه موقع حرف زدن گوشش جای

دیگه ای چیزی که ادما با کما ل میل بهش گوش میدن وعده وعیده وتملق

وچاپلوسیه و تعریف و تمجید ه ...

آدمیزاد نسبت به هم نوعش بخیله برای همینه که قانون را در آورده می گه اگر

من حق ندارم فلان کاررا بکنم پس بقیه هم حق ندارند.آدمیزاد به دو دسته تقسیم

میشه :مذکرا نمی خوان فکر کنن مونثا نمیتونن فکر کنن هردو دسته چیزی دارند

به نام احساس ...

آدمیزاد وقتی فکر میکنه کمرش دیگه شل شده عالم و زاهد میشه بعدشم از

شیرینی لذات زندگی دنیوی چشم می پوشه اسم این کارو میذاره درون نگری...


ناسازگار


 سرانجام بشر را، اين زمان، انديشناكم، سخت

                                                بيش از پيش.

 كه مي‌لرزم به خود از وحشت اين ياد.                                                 

نه مي‌بيند،

        نه مي‌خواند،

                 نه مي‌انديشد،

                             اين ناسازگار، اي داد!

نه آگاهش تواني كرد، با زاري                                  

نه بيدارش توانم كرد، با فرياد!

نمي‌داند،

براين جمعيت انبوه و اين پيكار روزافزون

كه ره گم مي‌كند در خون،

ازين پس، ماتم نان مي‌كند بيداد!

نمي‌داند،

زميني را كه با خون آبياري مي‌كند،

     گندم نخواهد داد


 



                               

نمی خواهم بدانم

پس از مرگم نمي دانم چه خواهد شد نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت

ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم صوتكي سازد گلويم صوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و

بازيگوش و او يك ريز و پي در پي دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد و خواب خفتگان اشفته

را اشفته تر سازد تا بدين سان بشكند در من سكوت مرگوارم را