به نام خداوند جان وخرد
السلام العلیک بابقیه الله..
یه چیز جالب پیدا کردم بالای وبلاگ و ببینید کد لحظه شمار غیبت آقامونه شاید یه تلنگری واسه ما باشه هرکی می خواد می تونه از لینک زیر بگیره
یاهو
سلام به شیعیان وعاشقان آن حضرت امیدوارم برای ظهورش دعا می کنید آخه می دونید دیگه به امید خدا ظهور مولای ما نزدیکه همه ی ما نشانه هاشو داریم می بینیم(قیام در یمن و...)
راستی از یه مداحی یه جمله ی شنیدم خیلی از خودم خجالت کشیدم جمله این بود:
«حضرت حجه بین مسیحیا که غریب نیست بین یهودیا که غریب نیست تولوسانجلس که غریب نیست بین ما شیعهاش غریبه»
خدا وکیلی بیشتر که فکر می کنم می بینم مگه شیعه چقدرن که آقاشون بینشون غریبه(تواقلیت قرار دارند)
اینم یه چند تا عکس وقت کردین دعاسلامتی آقامون رو هم بخونید
به امید ظهور.
پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
جون من اینو بخون ...
می گن کشور امام زمانه ایران ما! معروفیم تو دنیا به اینکه شیعه خونه ی امام زمانیم
به چه چیزهای دیگه ای مشهوریم؟ آمارهایی که از میزان طلاق، تخلفات رانندگی، اعتیاد، اسراف انرژی، آلوده کردن محیط زیست، استفاده ی بی حد و مرز از لوازم آرایش ، رواج فساد و فحشا ، میزان آسیب پذیری در برابر تهاجم غربی و ... می شنویم که اگه درست هم نباشه، اگه اغراق هم باشه ، خودمون که خیلی هاشو تو اطراف و کوچه خیابونامون می بینیم!
بعضی زشتی ها و بدی ها کمش هم زیاده لااقل برای ما زیاده
شیعه کیه؟ باید چه جوری باشه؟تا حالا این احادیث رو خوانده اید:
امام صادق علیه السلام خطاب به شاگردان و شیعه های خود فرموده اند:
مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند، همانا به خاطر کردار فرزند بد، پدرش سرزنش می گردد، برای کسی که به او دل سپرده اید ( امام بر حق) زینت باشید و بر او مایه ی ننگ و عار نباشید. در جماعت های آنان ( عامه ی مسلمانان با مذهب های دیگر) نماز بخوانید و بیمارانشان را عیادت کنید و در مراسم امواتشان حضور یابید و در هیچ کار خیری بر شما سبقت نگیرند که شما به آن (خیر) سزاوارترید.
کافی / ج2 / 219
در اصول کافی به سند صحیح از زید بن شحام نقل شده که گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود:
« بر هر کس از شیعیان که بینی اطاعتم می کنند و به سخنم عمل می نمایند سلام برسان، و شما را به خداترسی سفارش می کنم و ورع در دینتان و تلاش برای خدا ، و راستگویی و ادای امانت و طول سجود و خوب همسایه داری ، که حضرت محمد صلی الله علیه و آله این ها را آورد.
و امانت را به هرکسی که به شما سپرد رعایت نمایید، نیکوکار بود یا بدکار ، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله امر می فرمودنخ و سوزن هم ادا شود.
عشیره هاتان را صله کنید و در تشییع جنازه های امواتشان شرکت نماییدو بیمارانشان را عیادت کنید و حقوقشان را ادا نمایید ،
زیرا هرکسی از شما در دینش ورع داشته باشد و در گفتارش راست بگوید و امانت را ادا نماید و خلق خویش را با مردم نیکو گرداند گفته خواهد شد: این شخص جعفری است و آن مرا خرسند خواهد ساخت و ازین جهت شادمان خواهم شد و گفته می شود : این ادب آموزی جعفر است . و چنانچه برخلاف آن باشد بلا و ننگش به من می رسد و گویند: این است ادب آموزی جعفر!
پس به خدا سوگند پدرم علیه السلام برایم حدیث گفت اینکه: چنان بود که هرگاه کسی در قبیله ای از شیعیان علی علیه السلام (بود) زینت آنها به شمار می رفت، امانت داری اش از همه بیشتر و رعایت کردن حقوقش از همه بهتر و راستگویی اش از همه زیادتر بود ، وصیت ها و سپرده هایشان را به نزد او قرار می دادند، از عشیره درباره ی او سوال می شد، می گفتند: چه کسی مثل فلانی است زیرا او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است.»
کافی ج2 /636 ح 5
و در همان کتاب از معاویة بن وهب آمده که گفت: به آن حضرت عرضه داشتم:چگونه شایسته است که با قوم خودمان و مردمانی که با ایشان معاشرت می کنیم رفتار نماییم از کسانیکه بر شیوه و مذهب ما نیستند؟
فرمود:« به امامانتان که به ایشان اقتدا می کنید بنگرید، پس چنان کنید که آنان می کنند که به خدا سوگند ایشان بیماران آنها را عیادت می کنند و در تشییع جنازه هایشان شرکت نمایند و به نفع و علیه آنان گواهی دهند و امانت را به ایشان ادا می کنند .»
کافی /ج2/636 ح 4
به نقل از مکیال المکارم ج 2 بخش تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت / وظیفه 73: اقتدا و تاسی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت ص 446 زیر نویس
عن الامام الصادق علیه السلام: « شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد، و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة ، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة ، القائمون باللیل ، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم»
امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما اهل ورع و کوشش و اهل وفا و امانتداری و اهل زهد و عبادتند. شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند( یعنی غیر از نمازهای واجب، نوافل را نیز انجام می دهند) آنها شب را به عبادت پرداخته و روزها را روزه دارند. زکات اموال خود را می پردازند و حج را به جا آورده و از هر کار حرامی پرهیز می کنند.
بحارالانوار ج65/ص167/ح23
و
عنه علیه السلام: « شیعتنا من قدّم ما استحسن و اظهر الجمیل و سارع بالامر الجلیل ، رغبة الی رحمظ الجلیل، فذلک منا و الینا و معنا حیثما کنا »
و نیز فرمودند: شیعیان ما کسانی هستند که ÷یشتاز در کارهای خوب بوده و از کارهای قبیح خودداری می نمایند ، کارهای زیبا را آشکار کرده و نسبت به امر جلیل سرعت می نمایند. و این به جهت رغبت به رحمت جلیل است . این چنین شخصی از ماست و به سوی ما منسوب بوده و با ما است هرکجا که ما هستیم.
بحارالانوار / ج 65 / ص 169 / ح29
و
عنه علیه السلام ایضا: « انما شیعة علی من عف بطنه و فرجه، و اشتد جهاده و عمل لخالقه و رجاء ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعة جعفر»
و فرمودند: همانا شیعه علی کسی است که شکم و فرج او عفیف بوده و در جهاد ثابت قدم باشد. تنها برای خالقش کار کند و امید ثواب او را داشته باشد و از عقاب او خائف باشد . هرگاه چنین اشخاصی را دیدی آنها شیعیان جعفرند.
کافی / ج2 / ص233
و
عنه علیه السلام: « انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی: بالسخاء و البذل للاخوان و بان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا »
و نیز فرمودند: همانا شیعیان ما به خصلت هایی چند شناخته می شوند؛ سخاوت و بخشش نسبت به برادران و به این که پنجاه رکعت نماز در شبانه روز می خوانند.
تحف العقول / ص 303
و
عبدالله بن زیاد می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام در سرزمین منی رسیدم بعد از سلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! ما جماعتی هستیم که همیشه توفیق شرفیابی خدمت شما را نداریم ، ما را سفارش و وصیت نما. حضرت فرمود: « علیکم بالتقوی الله و صدق الحدیث و اداء الامانة و حسن الصحبة لمن صحبکم و افشاء السلام و اطعام الطعام ، صلوا فی مساجدهم و عودوا مرضاهم و اتبعوا جنائزهم ، فان ابی حدثنی: ان شیعتنا اهل البیت کانوا خیار من کانوا منهم، ان کان فقیه کان منهم و ان کان امام کان منهم و کذلک ( کونوا ) احبّونا الی الناس و لاتبغّضونا الیهم»
بر شما باد به تقوای الهی و راستی در گفتار و ادای امانت و با کسانی که هم صحبت می شوید معاشرت خوب داشته باشید . بلند به یکدیگر سلام کرده و اطعام دهید . در مساجد آنها – اهل سنت- نماز به جای آورده و مریضان آنها را عیادت کرده و در تشییع جنازه آنها شرکت نمایید ؛ زیرا پدرم مرا حدیث فرمود: که همانا شیعیان ما اهل بیت ، بهترین مردم اند. اگر در میان آنها فقیهی وجود دارد از آنهاست و اگر امامی وجود دارد از میان آنهاست، شما نیز چنین باشید . کاری کنید که محبت مردم را به ما جلب نمایید نه آن که کاری کنید که مردم به ما بدبین شوند و بغض ما را در دل بگیرند.»
مستدرک الوسائل / ج 8 / ص 313 / ح 9530
به نقل از کتاب دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی / انتشارات جمکران
شیعه واقعى
یکى از دوستان امام صادق(ع) خدمت ایشان آمده بود و از منطقه خودش تعریف مىکرد که در آنجا شیعه زیاد است.
حضرت فرمود: آیا شیعهها طورى هستند که ثروتمندانشان به خانه فقرا بروند؟
گفت: نه، یک حالت عمومى نیست!
فرمودند: آیا طورى هست که اگر کسى قرضى داشت از مال خودشان قرض او را بپردازند؟
گفت: نه، به این عمومیت نیست.
حضرت فرمودند: آیا اگر کسى لباس، خانه و یا غذا نداشت طورى هست که ثروتمندان داوطلبانه آنها را تأمین کنند؟
گفت: نه.
با گفتن این پاسخ امام به زانوهایشان زدند و فرمودند: شما اسمتان را شیعه نگذارید.
(منبع: ahadis-o-revayat.blogfa.com)
خدایا ! خدایا! خدایا! آدممون کن که امام زمانمون این همه غریب نمونه، خدایا ما رو از دلایل تمدید غیبتش قرار نده
خدایا ! خدایا! ما با بدی هامون، با خودخواهی هامون، با گناهانمون ، با تنبلی هامون، با بداخلاقی هامون، با دنیا طلبی هامون، با غفلت هامون و.... داریم آبروشو می بریم . خدایا! آدممون کن، دستمونو بگیر تا درست بشیم.
خدایا ! خدایا! آدممون کن تا امام زمانمون بتونه ظهور کنه
برای نزدیکی ظهور یه صلوات بفرستید یاعلی
به نام خدا
سلام......
علائم ظهور
صحبت کردن از حضرت مهدی(ع) و نشانههای ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثی است که بناست در آینده اتفاق بیفتد و لذا بجاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسی اسناد صورت گرفت و مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا میتوان مطمئن بود که حتماً همة آن حوادث آنگونه که در روایات شریف ما آمدهاند وقوع یابند؟ پاسخ به این پرسش در کتب عقیدتی و فلسفی تحت عنوان «بداء» داده میشود که طی این بخش از مطالب به آن میپردازیم.
«بداء» در لغت به معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و اصطلاحاً به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم اطلاق میشود؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتی، مسئلهای را از زبان پیامبر یا ولیای از اولیای خویش به گونهای تبیین میکند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان میدهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات میکند در حالی که امالکتاب نزد اوست و خود میداند عاقبت هر چیزی چیست.1
و در آیهای دیگر:
و بدالهم سیّئات ما کسبوا.2
بدیهایی را خود کسب کرده بودند و برای آنها مخفی بود برایشان نمایان شد.
یا:
ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآیات.3
پس از آنکه نشانهها را دیدند حقیقت امر بر آنها روشن شد.
این ظهور پس از خفا، تنها برای انسان رخ میدهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نمیکند وگرنه لازمهاش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد که این امر محالی است. خداوند، چنانکه قرآن کریم میفرماید به همه چیز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چیز در همة زمانها و مکانها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند، علم حضوری دارد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
هیچ چیزی در آسمان و زمین از نظر خداوند متعال مخفی نمیشود.5
از همین روست که مسئلة بداء و ظاهر کردن آن امر مخفی به خداوند نسبت داده میشود:
و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمیکردند، برای آنها ظاهر کرد.
براساس آیة:
خداوند چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از دیگر آیات و روایات میتوان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صلة رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و ادای حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت زندگیاش را افزایش میدهد، همانطور که اعمال بد و ناشایست اثر عکس آن را بر زندگی شخص میگذارد.
پیش از شرح این عبارت که بداء در حقیقت ظاهر شدن چیزی است که از ناحیة خداوند متعال برای مردم مخفی و برای خودش مشخص بود، لازم است یادآور شویم که خداوند متعال بنا بر آیات قرآن دو لوح دارد:
الف) لوح محفوظ
لوحی که آنچه در آن نوشته میشود؛ پاک نشده و مقدّرات آن تغییر نمییابند؛ چون مطابق با علم الهی است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجیدٌ ٭فی لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلکه آن قرآن مجیدی است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است.
ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرایط و سننی از سنتهای الهی، سرنوشت شخص یا جریانی به شکلی خاص میشود، با از بین رفتن آن سنتها یا مطرح شدن سنتهای جدید سرنوشت آن شخص یا آن جریان تحتالشعاع سنتهای جدید قرار میگیرد. به عنوان مثال بناست که شخص در سن 20 سالگی فوت کند امّا به واسطة صلة رحم یا صدقهای که میدهد، 30 سال به عمرش اضافه میشود و تا 50 سالگی زنده میماند یا به عکس، آن شخص بناست 50 سال عمر کند به واسطة گناه کبیرهای خاص، 30 سال از عمرش کاسته میشود در همان 20 سالگی میمیرد. که البته خداوند متعال از اوّل میدانست که بناست اوّلی 50 سال و دومی 20 سال عمر کند ولی برای روشن شدن این سنتهای الهی مطلب به این شکل از زبان پیامبران یا اولیای الهی(ع) بیان میشود.
در قرآن کریم هم آمده است:
یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب.9
یا این آیه:
آنگاه مدتی را [برای شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمی نزد اوست.10
با توجه به این دو لوح و مطالبی که تا به حال به آنها پرداختیم، این پرسش به ذهن میرسد که: آیا ظهور حضرت مهدی(ع) و نشانههایی که برای آن بیان شده است، در لوح محفوظاند یا محو و اثبات. به عبارت دیگر آیا ممکن است اصلاً مسئلهای به نام ظهور ایشان تا آخر عمر بشریت و هستی اتفاق نیفتد یا ظهور بدون تحقّق نشانهها رخ دهد یا همة نشانهها باید رخ دهند؟ در پاسخ به این پرسش باید نشانههای ظهور را به دو دسته تقسیم کنیم:
1. امور و علایم مشروط
2. امور و علایم حتمی. آنگونه که امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتمیه11 و امام صادق(ع) به حتمی12 و غیر حتمی تقسیم کردهاند. مسئلة بداء هم در چهار زمینه با موضوع ظهور حضرت مهدی(ع) ارتباط مییابد:
1. نشانههای مشروط و غیر حتمی ظهور
جز نشانههایی که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیة نشانههای ظهور همگی از امور موقوفه به شمار میروند، چنانکه بزرگانی مانند شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کردهاند. بدین معنا که به جز نشانههای حتمی ظهور بقیة آنها بنا بر مشیت و ارادة الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند. به عبارت دیگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب میآیند و ممکن است با تغییر و تبدیل در شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة دیگری پدید آیند یا اصلاً رخ ندهند. البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تا کنون اتفاق افتادهاند و دچار بداء در اصل تحقّق خویش نشدهاند.
مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکن است در نزول آن تأخیر رخ دهد یا اصلاً چنین بلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود یا اینکه با برخی اعمال صالح یا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجیل یا تأخیر کنند.
شاید بتوان علت بیان چنین اخباری را این دانست که اگر مسئله به این شکل تبیین نمیشد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمیشدند و بدان مبتلا میگشتند امّا پس از صدور حدیث از ناحیة معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پدید آمدن چنان حادثة ناگواری ممانعت به عمل آورند یا سبب حدوث اتفاقی خوشایند شوند. البته فراموش نکنیم که عکس این مطلب هم کاملاً صادق است به این معنا که شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام میکنند که شما با وجود آنکه میتوانستید، آن بلا را از خویش دفع نکردید یا فلان خیر را به سوی خویش جلب ننمودید و از همین روست که روایت شده است: خداوند متعال، به چیزی مثل بداء عبادت نشده است.13
2. علایم ظهور و امور حتمی
پنج مورد از نشانههای ظهور در بسیاری از روایات که از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانههای حتمی ظهور برشمرده شدهاند:
خروج سیّد خراسانی و یمانی، ندای آسمانی مبنی بر حقّانیت حضرت مهدی(ع)، شهادت نفس زکیّه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در منطقة بیداء (بیابان بین مدینه و مکّه).14
این نشانههای پنجگانه را احادیث از علایم حتمی شمرده و هیچگونه احتمال بدایی در مورد تحقّق آنها ندادهاند وگرنه خلاف حتمی بودن آنها میشد. این نشانهها شدیداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگی مقارن ظهور رخ خواهند داد انشاءالله. بزرگوارانی چون مرحوم آیتالله خویی در پاسخ به نویسندة کتاب سفیانی و علامات ظهور15، علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی، در کتاب خویش و شیخ طوسی، در غیبت خویش16 نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کردهاند که:
هر چند بنابر تغییر مصلحتها با تغییر شروط اخباری که به حوادث آینده میپردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند؛ جز آنکه روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن جریان حتمی است که (با توجه به اعتماد ما به معصومین(ع)) ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا میکنیم و قاطعانه میگوییم در آینده چنین خواهد شد.17
اشکال اساسی که به این نظر گرفته میشود؛ متکی به حدیثی است که نعمانی در کتاب خویش آورده است که: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری گفته است: نزد امام جواد(ع) بودیم و صحبت از حتمی بودن آمدن سفیانی شد، از آن حضرت پرسیدم: آیا در مورد امور حتمی هم بداء رخ میدهد؟ فرمودند: آری. گفتم: میترسم در مورد خود حضرت مهدی(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدی(ع) وعدة الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند.18
علّامه مجلسی، هم در بحارالانوار پس از نقل این حدیث این توضیح را اضافه کردهاند که:
شاید محتوم، معانی مختلفی داشته باشد که با توجه به اختلاف در تعاریف ممکن است در مورد برخی از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اینکه شاید منظور از بداء در مورد خصوصیات آن حادثة محتوم و حتمی باشد و نه اصل تحقّق آن، که مثلاً پیش از زوال حکومت بنیعباس سفیانی جنبشهای خویش را آغاز میکند.19
این فرضیه چندان قابل قبول نیست؛ زیرا در صورت پذیرفتن آن، چه فرقی بین حتمی و غیر حتمی خواهد بود؟ مضاف بر اینکه روایت مورد بحث ما از حیث سند، ضعیف است.20 در ضمن نمیتوان از آن همه حدیث و روایتی که به شدت بر حتمی بودن این پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأکید میکنند، چشمپوشی کرد و به احادیث انگشتشماری از این دسته تمسک نمود؛ چون ممکن است در شرایط خاصی (به فرض قوت و اعتبار سندی آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روی تقیه، چنین سخنی بگویند.
عبدالملک بن اعین گوید: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدی(ع) گفتم: میترسم که زود بیایند و سفیانی نباشد. حضرت فرمودند: والله نه. سفیانی از حتمیاتی است که حتماً خواهد آمد.21
امور یا موقوفهاند یا حتمیه که سفیانی از دستة حتمیاتی است که حتماً خواهد بود.22
یا امام صادق(ع) فرمودند: از حتمیاتی که پیش از قیام حضرت مهدی(ع) خواهند بود اینهاست: شورش سفیانی، فرو رفتن در بیداء، شهادت نفس زکیّه و منادی که از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعین از امام باقر(ع) راجع به آیة:
ثمّ قضی اجلاً و اجلٌ مسمّی عنده؛24
میپرسد. حضرت میفرمایند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چیست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشیت الهی در رابطة آن جاری میشود.
- امیدوارم که سفیانی جزء موقوفها باشد.
- والله که نه و از محتومات است. 25
3. بداء و قیام حضرت مهدی(ع)
ظهور حضرت حجت(ع) از اموری است که در اسلام نسبت به آنها به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذرهای شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیة 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروای زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعهای در تمام طول تاریخ تا کنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که « ان الله لا یخلف المعیاد»26 و خداوند در وعدة خویش تخلف نمیکند، در آیندهای دور یا نزدیک حتماً چنین اتفاقی خواهد افتاد. انشاءالله.
علاوه بر اینکه در موارد بسیاری رسول مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) شدیداً تأکید نمودهاند که:
حتی اگر از عمر هستی بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن قدر این روز را طولانی میکند که حضرت مهدی(ع) ظهور کرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27
4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدی(ع)
بسیاری از روایات، ما را از توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) یا تعیین محدودة زمانی برای ظهور حضرت به شدت نهی کردهاند و شیعیان را امر کردهاند که هر که را چنین کرد تکذیب کنند و دروغگو بشمارند؛ زیرا این مطلب در زمرة اسرار الهی است و کسی آن را نمیداند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر کسی وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی(ع) نقل کرد، از تکذیب کردن او نترس! چرا که ما برای احدی تعیین وقت نمیکنیم.28
وقتی فضیل از امام باقر(ع) میپرسد که آیا این مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه میفرمایند: «آنها که وقت تعیین میکنند دروغ میگویند».29 یکی از یاران امام ششم(ع) به ایشان عرضه میدارد: این مسئلهای که چشم انتظارش هستیم کی خواهد آمد؟ حضرت میفرمایند:
ای مهزم! آنها که وقت تعیین کنند دروغ میگویند، آنها که عجله کنند هلاک میشوند و آنها که تسلیم امر خداوند باشند نجات مییابند و به سوی ما باز میگردند.30
آنگونه که از احادیث برمیآید، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموری است که خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان که خداوند تبارک و تعالی اراده کنند و شرایط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمین را از برکات وجودی آن امام همام(ع) بهرهمند خواهند نمود.
البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانههای حتمی ظهور نمیشود؛ چرا که خود معصومین(ع) در این موارد به فاصلة زمانی میان حدوث آن نشانة حتمی و ظهور حضرت اشاره کردهاند که مثلاً از ابتدای شورش سفیانی تا قیام حضرت بیش از 9 ماه طول نخواهد کشید یا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفسزکیّه حضرت در مکه ظهور میکنند. ولیکن دیگر نشانهها حداکثر به این اشاره میکنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم برخی از نشانههای ظهور قرنهاست که اتفاق افتادهاند و گذشتهاند و هنوز ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید در دل شیعیان مبنی بر نزدیک شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قیام حضرت صاحب(ع) یاد کردهاند.
ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند که ایشان بناست چه زمانی قیام جهانی خویش را آغاز کنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خویش را برای آن روز مهیا و آماده میکردند ـ که به خیال خام و واهی خود ـ آن نور الهی را خاموش کنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفانی هم که قرنها با حدوث این حادثة عظیم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به یأس و کسالت و خمودی میشدند حال آنکه قرنهاست بسیاری در انتظار آن یار غایب از نظر، دیدهها را خونبار کرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجیل در فرج ایشان برداشتهاند و امید دارند که در زمرة یاران و یاوران ایشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشمهای ستمگران ربوده و هر صبح و شام از این هراسناکند که شاید آن عزیز مقتدر امروز ظهور کند و پایههای حکومت شیطانیشان را درهم شکند.
به امید آنکه آن روز را ببینیم و از یاوران حضرتش باشیم. انشاءالله.
پینوشتها :
1. سورة رعد(13)، آیة 39.
2 . سورة زمر(39)، آیة 48.
3 . سورة یوسف(12)، آیة 35.
4 . سورة نساء (4)، آیة 35.
5 . سورة آلعمران (3)، آیة 5.
6 . سورة زمر(39)، آیة 48.
7 . سورة رعد(13)، آیة 11.
8 . سورة بروج(85)، آیات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آیة 39.
10. سورة انعام(6)، آیة 2.
11. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص204؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص202.
13. کلینی، اصول کافی، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علی بن حسین، التوحید، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمالالدین، ج2، ص650، طوسی، محمد بن حسن، الغیبة ص267، نعمانی، همان، صص169 و 172؛ مجلسی، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص426؛صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخبالاثر، صص439 و 455.
15. فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص102.
16. عاملی، جعفر مرتضی، دراسته فیعلامات الظهور، ص60.
17. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص205، مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رک: فقیه، محمد، همان، ص102.
21. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص203؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص204؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص176، صافی گلپایگانی، لطفالله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آیة 2.
25. مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آیة 9.
27. رک: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص340، طبرسی، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسی، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص195، طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سید حیدر، مصطفی، بشارةالاسلام، ص298، مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافی گلپایگانی، لطفالله، همان، ص463.
30. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص198؛ طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سید حیدر، مصطفی، همان، ص299؛ صافی گلپایگانی، لطفالله، همان، ص463.
نویسنده :مجتبی السادة
منبع :ماهنامه موعود شماره 79
خسته نباشید نظریادتون نره یاعلی